رهبری در نظام سیاسی فارابی در پنج سطح: رئیس اول.رئیس ممائل ،رئیس سنت ،روسای سنت ،روسای افاضل مطرح شده است که همه آنها با اتصال به فضیلت دارای قدرتی باشند که مردم را به خوبی به سعادت و به اعمالی که به واسطه آنها می توان به سعادت و خوشبختی رسید ارشاد و رهبری کنند.فارابی در زمینه نقش رهبری در تحصیل سعادت فرد و جامعه می گوید ،پادشاه به حقیقت کسی است که هدف او از پیشه سیاست مداری ، سامان بخشیدن به نظام مدینه آن باشد که خود و دیگر مردمان شهر را به نیکبختی حقیقی برساند و همین نتیجه سیاستمداری و عنایت پیشه شاهی است.بایسته است که سامان بخش آرمانشهر از همه مردمان شهر سعادتمند تر باشد، از آن رو که خود پدیدآورنده سعادت مردم شهر است. فارابی با کسی که غایت تدبیر مدن،دولت و رهبری سیاسی را در رسیده به جاه ،جلال،کرامت ،سلطه و نفوذ،ثروت و لذت و سایر خیرات ظنی و موهوم می پندارند به شدت برخورد می کند.وی در خصوصغایت رهبری در جامعه می گوید:رهبر کسی است که غرض و مقصودش در اعمال حاکمیت و تدبیر مدن، به سعادت رسیدن خود و اهل مدینه باشد.
مهم ترین ویژگی رئیس مدینه فاضله و شرط تحقق ریاست او وقوف به سعادت نهایی و غایی است تا بتواند مدینه را به سوی غایت رهنمون کند و واضح است این امر جز در پرتو اتصال با عقل فعال میسور نیست و چون رئیس مدینه دیگران را به سعادت می رساند خود نیز باید دارای کامل ترین سعادت باشدزیرا فاقد شی نمی تواند معطی شی باشد. فارابی در این زمینه می نویسد : چون رئیس مدینه فاضله وجوب وصول اهل مدینه به سعادت است خودش باید از کامل ترین سعادت برخوردار باشد.بنابراین انسانی باید رئیس باشد مراحل کمال را پیموده، عقل او از مرتبه عقل هیولانی و عقل بالفعل رسته و به مرتبه عقل مستفاد رسیده باشد تا قوه متخیله ی او به گونه ای باشد که بتواند در خواب یا بیداری جزییات امور مرتبطبا سعادت انسان را از عقل فعال دریافت کند و از طریق اجتماع فاضله به سوی عقل فعال رهنمون شود.